دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۱
۰ نفر

لیلا باقری: اغراق نیست اگر بگوییم از شاهنامه فقط مجسمه حکیم‌ابوالقاسم فردوسی را داریم در میدانش و یک جلد حجیم چندکیلویی در کتابخانه و البته کلی فخر، وقت تعریف از خودمان.

فردوسی

اينكه ما همانيم كه فردوسي‌مان آن بود و اين هم شاهنامه‌اش و.... ديواني قديمي و آنقدر بزرگ كه راستش ترس از همين بزرگ بودنش ما را براي خواندنش پس مي‌زند. انگارنه‌انگار تا چند دهه پيش شاهنامه‌خواني كاري مرسوم در شب‌نشيني‌‌هاي پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هاي ما بوده. با اينكه سواد چنداني نداشتند اما معاني و داستان‌هايش را سينه‌به‌سينه با تلفظي درست آموخته بودند. حالا اما يا بايد ادبيات خوانده باشي كه شاهنامه بخشي از درس تو باشد يا به حلقه‌ها و جلسات شاهنامه‌خواني بروي تا بتواني از اين كتاب بي‎نظير استفاده‌اي ببري. در غير اين صورت كار برايت دشوار مي‌شود، حتي اگر دكتر، مهندس و... باشي. اين حكايت به گواه مدرسان ادبيات در دانشگاه‌‌ها نقل شدكه تعجب مي‌كنند از اينكه برخي از خواندن درست يك بيت شاهنامه عاجزند. اما كار كه نشد ندارد، آن هم با داشتن استادان شاهنامه‌پژوهي كه راه را براي رسيدن به معاني و لذت شاهنامه‌خواني آسان كرده‌اند. فقط بايد منابع و شيوه‌ها پيدا شوند.

  • شاهنامه بخوانيم تا ملت بمانيم

هميشه گفته‌اند كه ما براي بازيابي هويت فرهنگي و ادبي خودمان بايد متون كلاسيك بخوانيم در راس همه‌شان هم شاهنامه قرار دارد؛كتابي كه هويت ما را به‌عنوان ايراني با تمام فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌ها زنده نگه‌داشته است؛ اشعاري با موضوع خير و شر و آميخته با مفاهيم انساني كه وراي زمان و مكان است؛ چشمه‌اي صاف و هميشه جوشان كه هركسي به‌قدر ظرفي كه دارد مي‌تواند از آن آب بردارد. شاهنامه يكي از نشانه‌هاي هويت ماست و ما بايد هويت ديني،ملي و ميهني خودمان را حفظ كنيم تا ملتي داراي حافظه باشيم چرا كه ملت بدون حافظه هربار اشتباهات قبلي خودش را تكرار مي‌كند. براي خواندن شاهنامه دلايل زياد ديگري هم هست؛ يكي همين تقويت و پرورش عنصر خيال و چرخ‌خوردن بين اسطوره‌ها كه حافظه دسته‌‌جمعي تمام افراد بشر است. موضوع مهم ديگر، آموختن زبان غني فارسي است كه پيكر آن روزبه‌روز لاغرتر و نحيف‌‍‌تر مي‌شود و در اين دنياي پرسرعت از همين پيكر لاغر هم نصفه و نيمه استفاده مي‌كنيم. خلاصه اينكه هر ملتي براي ملت ماندن و متفرق‌نشدن ابزارهاي مختلفي دارد كه براي ملت ما شاهنامه يكي از اين ابزارهاست.

  • تمام قصه‌ها را دريابيم

بعد از چرايي خواندن شاهنامه، بايد به چطور خواندن آن هم بپردازيم‌؛ يافتن راهي كه ابيات اين منظومه ابتدا در متن جامعه جاري و ساري بشوند و قابل دسترس تا بعد در روح و روان ما رسوخ پيدا كنند؛ روحي گير كرده لابه‌لاي پيچ و مهره‌هاي زندگي ماشيني، خسته از روزمرگي‌ها و در به در دنبال راهي براي فرار از اين بي‌مايگي زندگي و معنا دادن به آن. حسين جلال‌پور، شاعر و استاد ادبيات دانشگاه بهبهان معتقد است براي فهم شاهنامه دقيقا بايد خود شاهنامه را خواند و پيشنهادهايي براي راحت‌ترشدن اين خوانش دارد؛ «هركسي در ابتداي راه شاهنامه‌خواني دچار مشكل مي‌شود اما به حتم اگر ادامه دهد، مشكل‌ها يكي يكي برطرف مي‌شوند و كلمات سخت، آشنا مي‌شوند و در ذهن مي‌مانند. نكته اين است كه معمولا حجم شاهنامه آدم‌ها را مرعوب مي‌كند. يك راه براي پيشگيري از اين حس مرعوبيت، استخراج داستان‌هاي شاهنامه به‌صورت جداگانه است.

كسي بايد همت كند و هر داستان را به‌صورت جدا منتشر كند؛ كاري كه زنده‌ياد مجتبي مينوي مي‌كرد و نيمه‌تمام ماند. اين كار باعث مي‌شود ترس از حجيم بودن داستان‌‌ها برطرف شود. دانشجويان داستان رستم و سهراب و داستان رستم و اسفنديار را مي‌خوانند و خوب است كه باقي داستان‌ها هم به همين شكل، جدا و منتشر شوند. مثلا داستان فرود، پسر سياوش زيباست. ممكن است خيلي‌ها ندانندكه اصلا سياوش پسري دارد». حسين جلال‌پور مي‌گويد كه حتي دانشجوياني كه در واحد عمومي شاهنامه دارند هم در خواندن ابيات شاهنامه مشكل دارند و دليل آن را هم تغيير زمانه مي‌داند كه منجر به تغيير زبان مي‌شود؛ «اولين نكته اين است كه به هرحال زبان تغيير كرده. نكته ديگر هم اين است كه وزن به شيوه‌اي كه در گذشته بوده الان در گفتار فارسي نيست. مثلاً هجاي كشيده در حال حذف شدن است. مردم در ذهنشان اين هجاي‌كشيده را ندارند و به همين دليل در خواندن با مشكل مواجه و زده مي‌شوند. مثلا حالا ديگر كسي نمي‌گويد شتاااااب؛ مي‌گويد شتاب. براي همين اين هجا نامانوس است».

  • شخصيت‌هاي شاهنامه معرفي شوند

جلال‌پور ادامه مي‌دهد: «يك راه خوب اين است كه داستان‌ها با اعراب‌گذاري منتشر شوند. واژه‌هايي هم كه الان ديگر در زبان كاربرد ندارند و بيت‌هايي كه ممكن است پيچيده باشد در پاورقي معني شوند. البته براي اين كتاب‌ها از طريق رسانه‌هاي مكتوب و غيرمكتوب هم تبليغ بشود و اينطور نباشد كه چاپ شوند و به انبار ناشرها بروند. در رسانه‌ها هم اين كار مي‌تواند در سري مقالاتي انجام شود. در همين همشهري مي‌توان بخش‌‌هايي براي جوان‌ها و نوجوان‌‌ها اختصاص داد و برايشان مقالاتي يا بخش‌‌هايي از شاهنامه را منتشر كرد».

او راه ديگر تشويق مردم به شاهنامه‌خواني را چاپ كتاب‌هايي درباره شاهنامه مي‌داند؛ «مي‌توان مقالاتي را كه درباره اسطوره‌هاي شاهنامه هست، منتشر كرد. اين منابع وجود دارد و مقالات زيادي درباره زنان و مردان شاهنامه هست. اين كتاب‌ها و مقالات مي‌توانند تشويقي براي خواندن شاهنامه شوند. دكتر كزازي در نامه‌باستان چنين توضيحاتي دارد يا درآمدي بر انديشه و هنر فردوسي دكتر سعيد حميديان توضيحاتي درباره درونمايه و شخصيت‌هاي شاهنامه دارد».

  • گام نخست، يافتن يك نسخه درست از شاهنامه است

حسين ماحوزي هم شاهنامه‌پژوه ديگري است كه معتقد است خواندن شاهنامه يك راه بيشتر ندارد؛ «تمرين و ممارست». او مي‌گويد: «خواندن شاهنامه تمريني شخصي است و ممارست مي‌خواهد. كتاب‌هاي زيادي هستند كه تا يك‌جايي راه خواندن را نشان مي‌دهند اما در نهايت در شاهنامه هم مانند ديگر كتاب‌هاي شعري بايد تمرين خواندن كرد». او البته تأكيد هم مي‌كند كه براي خواندن تمام كتاب‌هاي كلاسيك در زمينه شعر بايد پشتوانه‌اي براي درست خواندن داشت يا كسب كرد؛ «بدون پشتوانه سخت است اما باز هم ممكن است و مي‌توان به دستش آورد. در قديم و در خيلي از روستاها مردم بدون داشتن سواد خاصي شاهنامه را از حفظ و با تلفظ درست مي‌خواندند. اين كار تنها نياز به آشنايي با زبان شعر دارد. هركسي كه آزموده باشد فهم زبان شعر برايش ممكن است. شاهنامه متن خيلي دشواري نيست و كسي كه حافظ خوان و سعدي‌خوان باشد مي‌تواند به‌راحتي شاهنامه بخواند. البته به شرطي كه نسخه درستي از شاهنامه را تهيه كند تا كاماها و اعراب‌ها در جاي درستي قرار گرفته باشند».

  • كتاب هايي كه ما را با جهان شاهنامه آشنايي مي كنند

شاهنامه را بايد از كودكي خواند. از حالا دست به كار شويم وخواندن شاهنامه را براي بچه‌‌هايمان آسان كنيم. آنها در سني هستند كه روزها برايشان كند مي‌گذرد و گمان مي‌كنند هزار سال وقت دارند و براي همين با حوصله مي‌خوانند. داستان‌هاي رستم پهلوان كه مجموعه‌اي 11 جلدي از فريدون جنيدي است، پيشنهاد خوبي براي بچه‌هاست. بچه‌هاي اين دوره و زمانه خيلي خوش‌شانس هستند و كتاب‌هاي منثور و روايتي زيادي برايشان هست. محمدرضا يوسفي هم مجموعه‌اي 50جلدي دارد از قصه هاي شاهنامه.

از بچه‌ها كه بگذريم و برسيم به بزرگسالان، به‌نظرم شاهنامه بايد يك راهنما داشته باشد؛ يك كتاب راهنما همراه خودش كه بگويد قرار است در اين كتاب حجيم درباره چه چيزهايي بخوانيم؛يك نقشه راه. اين‌طوري لازم نيست گمان كنيم قرار است از ابتدا تا آخر شاهنامه را بخوانيم و مي‌توانيم از روي راهنما برويم سر وقت مطلبي كه مي‌خواهيم. بالاخره اين ديوان چند بخش دارد. اول، بخش اساطيري كه سرگذشت 11 شاه اسطوره‌‌اي را از كيومرث تا گرشاسب روايت مي‌كند كه به آنان «شاهان‌پيشدادي» يا «پيشداديان» مي‌‌گويند. بخش دوم، بخش پهلواني است كه با قيام كاوه شروع و با مرگ رستم ختم مي‌شود. بخش تاريخي هم دارد كه از شاهان كياني، اشكاني و ساساني مي‌گويد. بخش آخر هم همان داستان‌هاي معروف را دارد كه همه كمي از آنها مي‌دانيم؛ بيژن و منيژه و... خواندن هر كدام از اين بخش‌ها فوايد خودش را دارد؛ سيال‌كردن ذهن و تقويت نگاه فانتزي و آميخته به خيال؛ چيزي كه در اين روزهاي پر از واقعيات سخت محتاجش هستيم؛ آشنايي با آداب و رسوم كهن ايراني و هويت خودمان كه ضامن بقاي هويت و حافظه ماست و همچنين قوي‌شدن دايره واژگاني. نكته ديگر هم اين است كه ما اغلب دوست داريم روايتگران ماهري باشيم و خوب توصيف كنيم. براي ياد گرفتن اين فن چه چيزي بهتر از شاهنامه كه نمونه عالي توصيف و روايت است؟

از راهنما كه بگذريم ما كلي كتاب خوب درباره شاهنامه داريم كه مي‌تواند به ما در فهم اين اثر كمك كند؛ «برگردان روايت‌گونه شاهنامه فردوسي» اثر دكتر محمد دبيرسياقي، «درآمدي بر انديشه و هنر فردوسي» نوشته دكتر سعيد حميديان،« مقدمه‌اي بر رستم و اسفنديار» و «ارمغان مور» اثر شاهرخ مسكوب،« شاهنامه فردوسي به نثر» اثر سيدعلي شاهري، «نامه‌نامور» گزيده شاهنامه و «زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه» اثر دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن، كتاب «مازهاي راز؛ جستارهايي در شاهنامه» به قلم ميرجلال‌الدين كزازي و... ازجمله اين كتاب‌ها هستند. دكتر كزازي در كتاب مازهاي راز مي‌نويسد‌:‌زبان فردوسي در شاهنامه زباني است آنچنان روان و به دور از پيچيدگي و پوشيدگي كه به زبان مردمي مي‌ماند، به زباني كه در گفت‌وگو‌هايمان به‌كار مي‌گيريم. از اين روي، با آنكه هزار سالي از زمان سروده شدن شاهنامه مي‌گذرد، زبان شاهنامه را مي‌توان زبان روزگار ما شمرد». شايد خواندن اين ويژگي‌ها از شاهنامه ما را راضي و ترغيب كند كه وقتي براي تمرين و ممارست در خواندن شاهنامه بگذاريم. در آخر مي‌توان براي كساني كه هرقدر به وقت خودشان نگاه مي‌كنند، اوقات پرحوصله‌اي براي خواندن شاهنامه پيدا نمي‌كنند، كتاب‌‌هاي صوتي را پيشنهاد داد كه داستان‌هاي شاهنامه را روايت مي‌كنند.

کد خبر 387546

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha